« طنز | توجه به خواسته همسر » |
وقتی عقد کردم مامانم گفت: «میخوام نصیحتت کنم، نصیحتی که روز عروسیم بابابزرگ بهم کرد.»
مامان اومد کنارم نشست، موهامو ناز کرد و دستمو گرفت. گفت: «دخترم اون وقتها شرم و حیا تو خانوادهها خیلی زیاد بود، بابام روش نشد مستقیم و بیپرده بهم بگه. فقط گفت هر چی هم که شد، وقت خواب بذار حداقل دستت بخوره به دست شوهرت، با قهر نخواب!»
و ادامه داد: «عزیزم! زندگی راحتی و سختی داره، بالا و پایین داره. گاهی زن و شوهر از هم دلخور میشن. اما یه زن زرنگ که عاشق زندگیش باشه هیچ وقت قهر نمیکنه، دلخوریش رو نشون میده، اما خودشو دریغ نمیکنه.»
بابابزرگ روش نشد واضح بهم بگه، اما من بهت میگم «هرچی هم که شد، شب وقت خواب همسرت رو بغل کن، ببوسش. بگو ازش دلخوری. اما قهر نکن. قهر مثل سمه؛ قهر عادت میشه؛ حرمتها رو میشکونه و دلها رو از هم دور میکنه.»
فرم در حال بارگذاری ...